منو

«مرد بازنده»ای که از نفس افتاده است

جعفر گودرزی منتقد سینما معتقدست فیلمنامه «مرد بازنده» نقایصی دارد که باعث شده درام آن شکل نگیرد و کاراکترهایی بی‌هویت بسازد.

پس از نمایش فیلم سینمایی «مرد بازنده» به کارگردانی محمدحسین مهدویان در برج میلاد به عنوان خانه چهلمین جشنواره فیلم فجر، جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان، نویسنده و تهیه‌کننده سینما در یادداشتی به نقد و بررسی این اثر پرداخت.

یادداشت این منتقد سینما درباره فیلم تازه مهدویان، به این شرح است:

«محمدحسین مهدویان تنها کارگردانی است که در هفت سال اخیر مستمر و بدون وقفه فیلم ساخته و در جشنواره فیلم فجر حضور داشته است و تازه در خلال این ها در شبکه نمایش خانگی هم فعالیت کرده است. این را که یک فیلمساز بدون وقفه ‌و فاصله فیلم می سازد به نظرم ویژگی مثبتی نمی توان قلمداد کرد. هر اثری برای ساخت و تولید، قطعا نیاز به مدتی تحقیق و پژوهش برای نگارش دارد تا بتواند کار قابل تامل و ارزشمندی از آب دربیاید. سینما هنر اعجاز تصویر است و ما در سینما مخاطب را از طریق تصویر جذب می‌کنیم. قرار است یک توصیف و مضمون را به زبان تصویر تبدیل کنیم و پژوهش از همین نقطه شروع می‌شود.

متاسفانه در اکثر آثار سینمای ما، بی اعتنایی آزاردهنده ای در زمینه پژوهش به چشم می خورد و در این حوزه احساس بی نیازی می کنند. وقتی فیلمنامه ای از پژوهش و تحقیق بهره نبرده باشد، مهلک ترین ضربه را به خود وارد کرده و مفهوم درست و ارزشمندی را نمی تواند به مخاطب منتقل کند و مخاطب هم بعد از تماشای فیلم و خروج از سالن سینما، چیزی از فیلم را با خود بیرون نمی برد و در اصل در همان سالن سینما فیلم برایش تمام می شود.

البته در این که مهدویان کارگردان کاربلد و ماهری است، شکی نیست اما اگر این ‌پختگی و وسواس را بر روی قصه و فیلمنامه اش بگذارد، قطعا سینماگری کم نقص تر و ایده آل تر خواهد بود.

«مرد بازنده» آخرین ساخته مهدویان قصه سرهنگی به نام «احمد خسروی» است که در گیرودار زندگی شخصی پرمساله‌اش، مسئول رسیدگی به پرونده‌ای رازآلود می‌شود. پرونده‌ای که روند کشف آن با شک‌ها و نگرانی‌های احمد درمی‌آمیزد و زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

فیلم قصه خوبی دارد، اما هر چه جلو می رود مثل کاراکتر اصلی اش از نفس می افتد.

فیلم به لحاظ مضمون و محتوا به شدت به دو مجموعه نمایش خانگی «زخم کاری» و «آقازاده» نزدیک است و حرف تازه ای برای گفتن ندارد یا حداقل از دریچه تازه ای به موضوع نگاه نکرده است.

«مرد بازنده» با فضای پلیسی که دارد در کنار مضمون نقادانه اش به خانواده، قدرت، رفاقت و… می بایست از ضرباهنگ و فضاسازی قابل توجهی هم برخوردار باشد که نیست.

جواد عزتی هم با تمام توان با بازی کنترل شده و حساب شده اش در جهت شناساندن و باورپذیری کاراکتر «احمد خسروی» تلاش قابل ستایشی کرده، اما چون فیلم درنیامده، تلاش او هم آنچنان که باید به ثمر ننشسته است.

خرده داستان‌ها پشتوانه خوبی برای داستان نمی شوند و ساختمان درامی محکم شکل نمی گیرد. شخصیت های فرعی هم مانند داماد احمد، دستیار پلیس، مقام ارشد امنیتی و… بدون هویت و شناسنامه اند.

در سکانس های پایانی هم وقتی قاتل برای «احمد» مشخص می شود، فیلم از نظر مخاطب تمام شده است اما اصرار مهدویان برای ادامه قصه و چند سکانس اضافه، فقط نشان دادن پلانی است که جواد عزتی از تاکسی به زور پیاده اش می کنند و او بر خلاف مسیر آن آدم‌ها به سوی آینده ای مبهم در دل شهری مه گرفته و غبارآلود گم می شود و خود را مرد بازنده این میدان معرفی می کند.»